دین مبین اسلام به شخصیت انسان، اجتماعی و حقوقی زن عنایت کامل داشته و او را مورد تکریم و احترام قرار داده است. زن در اسلام، دارای جایگاه و منزلت رفیعی است که در هیچیک از ادیان دیگر چنین جایگاهی را احراز ننموده است. قرآن کریم در بسیاری از شئون زندگانی، زن و مرد را برابر میبیند و میان آنها تفاوتی از حیث هویت و شخصیت انسانی قائل نیست و تنها در مواردی که طبیعت و ساختمان روحی و جسمانی هر یک از دو جنس زن و مرد، اقتضا کند، تفاوتهایی میان آنان قائل است، آن هم به منظور مراعات هر چه بیشتر مصالح زن و خانواده. اما علیرغم توجه فراوان قرآن به جنس زن، تاریخ اسلام همواره شاهد آراء متفاوت و متناقض در باب شخصیت انسانی زن و جایگاه اجتماعی و حقوقی او بوده است. این آراء متناقض در دو دسته عمده قابل تقسیم است: دسته اول: گروهی که زن را جنس پست تر و خادم مرد و عنصر گناه میدانند. دسته دوم گروهی که زن را به عنوان یک انسان، برابر با مرد دانسته و برای او درجات انسانی نظیر مرد قائل میباشند. دیدگاه گروه اول معمولاً مبتنی بر روایات ضعیف و برداشت قشری از آیات قرآن کریم است که موجب شکلگیری فرهنگ زن ستیزی در طول قرون و اعصار گذشته و نحوه تفکر در تمام زمینههای فرهنگی اعم از فلسفه، تفسیر، شعر و ادبیات، فقه و... رخ نموده است. تفکر این گروه تحت تأثیر اسرائیلیات است، آنها بر اساس این گونه روایات، زن را عنصر گناه و عامل فریب مرد دانسته و آنگاه بدون توجه به ظاهر قرآن و روایات صحیح فراوان که در شأن و مقام زن میباشند، تمامی احکام و قوانین مربوط به زن را مبتنی بر گناه نخستین زن میدانند. این نوع نگرش نسبت به زن در میان برخی فقیهان نیز به چشم میخورد و آنها زن را ناقص در عقل و کمالات معنوی دانسته و بر همین اساس درباره او رأی صادر کرده برای او تکالیف و حقوق تعیین میکنند... |
|