مقام زن در جهان بینی اسلامی

مقام زن در جهان بینی اسلامی

قرآن تنها مجموعه قوانین نیست ، محتویات قرآن صرفا
یک سلسله مقررات و قوانین خشک بدون تفسیر نیست ، در قرآن هم قانون‏
است و هم تاریخ و هم موعظه و هم تفسیر خلقت و هم هزاران مطلب دیگر ،
قرآن همانطوریکه در مواردی بشکل بیان قانون دستورالعمل معین میکند در جای‏
دیگر وجود و هستی را تفسیر میکند . راز خلقت زمین و آسمان و گیاه و
حیوان و انسان راز موتها و حیاتها ، عزتها و ذلتها ، ترقی‏ها و انحطاط ها
، ثروتها و فقرها را بیان میکند .

قرآن کتاب فلسفه نیست ، اما نظر خود را درباره جهان و انسان و اجتماع‏
که سه موضوع اساسی فلسفه است بطور قاطع بیان کرده است ، قرآن ، به‏
پیروان خود تنها قانون تعلیم نمیدهد و صرفا بموعظه و پند و اندرز
نمیپردازد ، بلکه با تفسیر خلقت به پیرامون خود طرز تفکر و جهان بینی‏
مخصوص میدهد ، زیر بناء مقررات اسلامی درباره امور اجتماعی از قبیل‏
مالکیت ، حکومت ، حقوق خانوادگی و غیره همانا تفسیری است که از خلقت‏
و اشیاء میکند .
از جمله مسائلی که در قرآن کریم تفسیر شده موضوع خلقت زن و مرد است ،
قرآن در این زمینه سکوت نکرده ، و به یاوه گویان
مجال نداده است که از پیش خود برای مقررات مربوط به زن و مرد فلسفه‏
بتراشند و مبنای این مقررات را نظر تحقیر آمیز اسلام نسبت به زن معرفی‏
کنند . اسلام پیشاپیش . نظر خود را درباره زن بیان کرده است .

اگر بخواهیم به‏بینیم نظر قرآن درباره خلقت زن و مرد چیست لازم است به‏
مسئله سرشت زن و مرد که در سایر کتب مذهبی نیز مطرح است توجه کنیم .
قرآن نیز در اینموضوع سکوت نکرده است . باید به‏بینیم قرآن زن و مرد را
یک سرشتی میداند یا دو سرشتی ؟ یعنی آیا زن و مرد دارای یک طینت و
سرشت میباشند و یا دارای دو طینت و سرشت . قرآن با کمال صراحت در
آیات متعددی میفرماید که زنان را از جنس مردان و از سرشتی نظیر سرشت‏
مردان آفریده‏ایم . قرآن درباره آدم اول میگوید : همه شما را از یک پدر
آفریدیم و جفت آن پدر را از جنس خود او قرار دادیم ، ( سوره نساء آیه 1
) درباره همه آدمیان میگوید خداوند از جنس خود شما برای شما همسر آفرید
. ( سوره نساء و سوره آل عمران و سوره روم ) .

در قرآن از آنچه در بعضی از کتب مذهبی هست که زن از مایه‏ای پست‏تر از
مایه مرد آفریده شده و یا اینکه به زن جنبه طفیلی و چپی داده‏اند و
گفته‏اند که همسر آدم اول از عضوی از اعضاء طرف چپ او آفریده شد ، اثر و
خبری نیست . علیهذا در اسلام نظریه تحقیر آمیزی نسبت به زن از لحاظ
سرشت و طینت وجود ندارد .

یکی دیگر از نظریات تحقیرآمیزی که در گذشته وجود داشته است و در
ادبیات جهان آثار نامطلوبی بجا گذاشته است
اینست که زن عنصر گناه است ، از وجود زن شر و وسوسه برمیخیزد ، زن‏
شیطان کوچک است ، میگویند در هر گناه و جنایتی که مردان مرتکب شده‏اند
زنی در آن دخالت داشته است ، میگویند مرد در ذات خود از گناه مبرا
است و این زن است که مرد را بگناه میکشاند ، میگویند شیطان مستقیما در
وجود مرد راه نمییابد و فقط از طریق زن است که مردان را میفریبد ، شیطان‏
زن را وسوسه میکند و زن مرد را ، میگویند آدم اول که فریب شیطان را خورد
و از بهشت سعادت بیرون رانده شد از طریق زن بود ، شیطان حوا را فریفت‏
و حوا آدم را .
قرآن داستان بهشت آدم را مطرح کرده ولی هرگز نگفته که شیطان یا مار
حوا را فریفت و حوا آدم را ، قرآن نه حوا را بعنوان مسئول اصلی معرفی‏
میکند و نه او را از حساب خارج میکند ، قرآن میگوید به آدم گفتیم خودت‏
و همسرت در بهشت سکنی گزینید و از میوه‏های آن بخورید ، قرآن آنجا که‏
پای وسوسه شیطانی را بمیان میکشد ضمیرها را به شکل " تثنیه " میاورد ،
میگوید « فوسوس لهما الشیطان ». شیطان آن دو را وسوسه کرد . « فدلاهما
بغرور »شیطان آن دو را بفریب راهنمائی کرد ، « و قاسمهما انی لکما من‏
الناصحین »یعنی شیطان در برابر هر دو سوگند یاد کرد که جز خیر آنها را
نمیخواهد .
به این ترتیب قرآن با یک فکر رائج آن عصر و زمان که هنوز هم در گوشه‏
و کنار جهان بقایائی دارد سخت بمبارزه پرداخت و جنس زن را از این‏
اتهام که عنصر وسوسه و گناه ، و شیطان کوچک است مبرا کرد .
یکی دیگر از نظریات تحقیرآمیزی که نسبت به زن وجود
داشته است در ناحیه استعدادهای روحانی و معنوی زن است ، میگفتند زن به‏
بهشت نمیرود ، زن مقامات معنوی و الهی را نمیتواند طی کند ، زن‏
نمیتواند بمقام قرب الهی آنطور که مردان میرسند ، برسد . قرآن در آیات‏
فراوانی تصریح کرده است که پاداش اخروی و قرب الهی به جنسیت مربوط
نیست ، به ایمان و عمل مربوط است ، خواه از طرف زن باشد یا از طرف‏
مرد ، قرآن در کنار هر مرد بزرگ و قدیسی از یک زن بزرگ و قدیسه یاد
میکند ، از همسران آدم و ابراهیم و از مادران موسی و عیسی در نهایت‏
تجلیل یاد کرده است ، اگر همسران نوح و لوط را بعنوان زنانی ناشایسته‏
برای شوهران‏شان ذکر میکند ، از زن فرعون نیز بعنوان زن بزرگی که گرفتار
مرد پلیدی بوده است غفلت نکرده است ، گوئی قرآن خواسته است در
داستانهای خود توازن را حفظ کند و قهرمانان داستانها را منحصر بمردان‏
ننماید .
قرآن درباره مادر موسی میگوید ما بمادر موسی وحی فرستادیم که کودک را
شیر بده و هنگامی که بر جان او بیمناک شدی او را بدریا بیافکن و نگران‏
نباش که ما او را بسوی تو باز پس خواهیم گردانید .
قرآن درباره مریم مادر عیسی میگوید کار او به آنجا کشیده شده بود که در
محراب عبادت همواره ملائکه با او سخن میگفتند و گفت و شنود میکردند ،
از غیب برای او روزی میرسید ، کارش از لحاظ مقامات معنوی آنقدر بالا
گرفته بود که پیغمبر زمانش را در حیرت فرو برده او را پشت سر گذاشته‏
بود ، زکریا در مقابل مریم مات و مبهوت مانده بود .
در تاریخ خود اسلام زنان قدیسه و عالیقدر فراوانند . کمتر
مردی است بپایه خدیجه برسد ، و هیچ مردی جز پیغمبر و علی بپایه حضرت‏
زهرا نمیرسد ، حضرت زهرا بر فرزندان خود که امامند و بر پیغمبران غیر از
خاتم الانبیا برتری دارد . اسلام در سیر من الخلق الی الحق یعنی در حرکت و
مسافرت بسوی خدا هیچ تفاوتی میان زن و مرد قائل نیست ، تفاوتی که اسلام‏
قائل است در سیر من الحق الی الخلق است ، در بازگشت از حق بسوی مردم و
تحمل مسئولیت پیغامبری است که مرد را برای اینکار مناسبتر دانسته است.

یکی دیگر از نظریات تحقیر آمیزی که نسبت به زن وجود داشته است ،
مربوط است به ریاضت جنسی و تقدس تجرد و عزوبت ، چنانکه میدانیم در
برخی آیین‏ها رابطه جنسی ذاتا پلید است ، بعقیده پیروان آن آئین‏ها تنها
کسانی بمقامات معنوی نائل میگردند که همه عمر مجرد زیست کرده باشند ،
یکی از پیشوایان معروف مذهبی جهان میگوید : " با تیشه بکارت درخت‏
ازدواج را از بن بر کنید " همان پیشوایان ازدواج را فقط از جنبه دفع‏
افسد به فاسد اجازه میدهند یعنی مدعی هستند که چون غالب افراد قادر
نیستند با تجرد صبر کنند و اختیار از کف‏شان ربوده میشود و گرفتار فحشا
میشوند و با زنان متعددی تماس پیدا میکنند ، پس بهتر است ازدواج کنند
تا با بیش از یک زن در تماس نباشند ، ریشه افکار ریاضت طلبی و
طرفداری از تجرد و عزوبت بدبینی به جنس زن است ، محبت زن را جزء
مفاسد بزرگ اخلاقی بحساب میاورند .

اسلام با این خرافه سخت نبرد کرد ، ازدواج را مقدس ، و تجرد را پلید
شمرد ، اسلام دوست داشتن زن را جزء اخلاق انبیا معرفی کرد و گفت :
« من اخلاق الانبیاء حب النساء » . پیغمبر اکرم
میفرمود من به سه چیز علاقه دارم ، بوی خوش ، زن ، نماز .
برتراندراسل میگوید : در همه آئینها نوعی بدبینی به علاقه جنسی یافت‏
میشود مگر در اسلام ، اسلام از نظر مصالح اجتماعی حدود و مقرراتی برای این‏
علاقه وضع کرده اما هرگز آنرا پلید نشمرده است .

یکی دیگر از نظریات تحقیر آمیزی که درباره زن وجود داشته اینست که‏
میگفته‏اند زن مقدمه وجود مرد است و برای مرد آفریده شده است .
اسلام هرگز چنین سخنی ندارد ، اسلام اصل علت غائی را در کمال صراحت‏
بیان می‏کند ، اسلام با صراحت کامل می‏گوید ، زمین و آسمان ، ابر و باد ،
گیاه و حیوان ، همه برای انسان آفریده شده‏اند ، اما هرگز نمیگوید زن برای‏
مرد آفریده شده است ، اسلام میگوید هر یک از زن و مرد برای یکدیگر
آفریده شده‏اند ، « هن لباس لکم و انتم لباس لهن ». زنان زینت و پوشش‏
شما هستند و شما زینت و پوشش آنها . اگر قرآن زن را مقدمه مرد و آفریده‏
برای مرد میدانست قهرا در قوانین خود اینجهت را در نظر میگرفت ، ولی‏
چون اسلام از نظر تفسیر خلقت چنین نظری ندارد و زن را طفیلی وجود مرد
نمیداند در مقررات خاص خود درباره زن و مرد به اینمطلب نظر نداشته‏
است .

منبع: نظام حقوق زن در اسلام

نوشته ی استاد شهید مرتضی مطهری



نگاه قرآن به زن نگاهی والا و ارزشمند است

نگاه قرآن به زن نگاهی والا و ارزشمند است

    حسین علوی مهر( مدیر دانشنامه قرآن پژوهی) اظهار داشت:

قرآن کریم زن را مانند مرد عضوی از اعضای جامعه می داند، زن و مرد

برای نیل به اهدافی که خداوند برای سعادت بشر در یک

راستا معرفی کرده است، مشترک و یکسان هستند.

وی با اشاره به آیه ای با این مضمون" ما شما را از یک زن

و مرد آفریدیم و فرقه های متعدد قرار دادیم.

 

تا یکدیگر را بشناسید"، تصریح کرد: این آیات زمانی نازل شده است

که در عصر جاهلیت، اعراب هیچ حق و حقوقی را برای

زن قائل نبودند، اما با نزول آیات متعدد قرآنی در راستای اعاده

حق زنان حاکی از آن است که قرآن برای زن

و حقوق او ارزش بسیاری قائل است

    وی با بیان اینکه قرآن به زن در مسائل مادی و اقتصادی استقلال

داده است، افزود: نگاه قرآن کریم به زن نگاهی والا و ارزشمند دارد

و آنگونه که جوامع غربی به عنوان وسیله سودجویی و ابزار می نگرند، نیست

 

منبع: خبر گزاری مهر

 

 

    

 

خانواده عامل فطری ارتباطات اجتماعی و زن محور آن

خانواده عامل فطری ارتباطات اجتماعی و زن محور آن

قانون صله رحم وحفظ پیوند اعضا را ادراک کرده وعمل نموده‏اند، وقتى وارد اجتماع رسمى شدند دست‏به افساد در زمین نمى‏زنند زیرا با روح پیوند وایثار گام به جامعه نهاده‏اند، ولى کسانى که از خانواده‏هاى غیر دینى برخاسته‏اند چون اصل پیوند فطرى بین اعضا در اثر رعایت نکردن قانون صله رحم ولزوم ایثار وتعاون و... فراموش شده است لذا با ورودشان به جامعه رسمى، پدیده‏هاى توحش وتنمر نیز ظهور خواهد کرد.

خلاصه آن که قانون صله رحم اصل مهمى است که جامعه کوچک را درست تربیت کرده وزمینه شکوفایى جوامع بزرگ را فراهم مى‏نماید. وصله رحم اصل حاکم بر ارحام ومحارم و وابستگان خانوادگى است، ومنشا همه این رحامت‏ها و وابستگیها همانا پیدایش همه اعضا از یک رحم مى باشد. وآن رحم که مبدا تکون اعضاء به هم پیوسته است جزو زن بوده ودر حقیقت مقام والاى زن است که پایه‏گذار قانون ارحام وصله رحم ومحرمیت و... است نتیجه آن که مهره اصلى خانواده ورحامت را زن به عهده دارد گرچه مرد مسؤول کارهاى اجرایى وتامین هزینه‏هاى زندگى ومانند آن است. از این رهگذر قرآن کریم ضمن توصیه انسان به گرامى داشتن پدر ومادر، زحمات مادر را که به زایمان وشیر دادن است ومنشا اصلى آنها رحم است‏یادآور مى شود:

ووصینا الانسان بوالدیه احسانا حملته امه کرها ووضعته کرها وحمله وفصاله ثلاثون شهرا (1)

وانسان را نسبت‏به پدر ومادرش به احسان سفارش کردیم، مادرش با تحمل رنج‏به او باردار شد وبا رنج او را به دنیا آورد وبار برداشتن واز شیر گرفتنش سى‏ماه است.

حملته امه وهنا على وهن وفصاله فی عامین... (2)

مادرش به او باردار شد، سستى بر روى سستى واز شیر باز گرفتنش در دو سال است. ونیز حضرت امام زین العابدین... در رساله حقوق که لزوم رعایت‏حقوق ارحام را به مقدار پیوستگى وقرابت نسبت‏به رحم بیان فرموده اولین حق را در نظام خانوادگى به مادر داده، آنگاه از حق پدر سخن به میان آورده وچنین فرموده است: «.. . وحقوق رحمک کثیرة متصلة بقدر اتصال الرحم فی القرابة فاوجبها علیک حق امک ثم حق ابیک ثم حق ولدک ثم حق اخیک ثم الاقرب فالاقرب‏» . (3)

عنایت‏به این نکته لازم است که نقش زن نه تنها ایجاد رابطه رحامت‏بین اعضاى نسبى یک خانواده است، بلکه سهم آن در ایجاد پیوند رحمى بین اعضاى نسبى از رحامت‏خاص برخوردارند وقانون مصاهرت مقررات فراوانى را به همراه دارد. چنانکه از خطبه رسول اکرم (ص) در مراسم عقد زناشویى حضرت امیرالمؤمنین على... وحضرت فاطمه زهرا چنین استفاده مى‏شود که مصاهره ودامادى ملحق به نسب بوده وعروس وداماد به منزله فرزندان دو خانواده محسوب شده واعضاى دو خانواده مخصوصا پدران ومادران به منزله افراد یک خانواده به حساب خواهند آمد. واین قانون که از خطبه رسول اکرم ونیز از خطبه عقد زناشویى حضرت جواد... توسط حضرت امام رضا... (4)

استفاده شده از آیه:

هو الذی خلق من الماء بشرا فجعله نسبا وصهرا (5)

واوست که از آب بشرى آفرید واو را داراى خویشاوندى نسبى ودامادى قرار داد. استنباط مى‏شود. واز اینجاد وارد مطلب مهم مى‏شویم وآن روشن شدن نقش زن در ایجاد ارتباط بین مرد به عنوان پدر وبین افرادى که بعدا متولد مى‏شوند به عنوان فرزندان. یعنى زن اولا مرد را جذب کرده ورافت وعاطفت را محور ارتباط با او قرار مى‏دهد، سپس به کمک همان عنصر آرام وفرد رؤوف ومطمئن، خانواده آرام وارحام مهربان را تشکیل مى‏دهد. اگر این مساله مستدل شود معلوم خواهد شد که اصالت‏خانواده به عهده زن است وپایه اصیل تاسیس حوزه رحامت وتشکیل حکومت مهر ورافت همانا زن خواهد بود; که اولا مرد اجنبى را خویشاوند مى‏کند، ثانیا باتکثیر نسل دو خانواده را در اثر مصاهره به هم مرتبط مى‏نماید، ثالثا در اثر رضاع افراد بیگانه را محرم نموده وپیوند رضاعى را چون پیوند مصاهره به رابطه رحامت نزدیک مى‏نماید.

پى‏نوشت‏ها:

1- احقاف، 15.

2- لقمان، 14.

3- تحف العقول، رساله حقوق امام سجاد....

4- بحار، ط بیروت، ج ، ص و .

5- فرقان، 54.

     منبع:

      زن در آیینه جلال و جمال

       نویسنده جوادی آملی

 

منبع:

 

 

زنی که قرآن را گرد آورد

زنی که قرآن را گرد آورد:

 

از جمله کسانی که طبق بعضی روایات به جمع آوری قرآن همّت گماشت،

 امّ ورقه دختر عبدالله بن حارث بود.

امّ ورقه همان زنی است که پیامبر اکرم(ص) همواره ه دیدنش می رفت

و او را شهیده لقب داده بود.

      وقتی پیامبر برای جنگ بدر می رفت،امّ ورقه از ایشان خواست که در این

 

جنگ سپاه را همراهی کند.

 

ودر مداوای مجروهین بکوشد تا شاید به مقام شهادت برسد

پیامبر فرمودند:«خداوند شهادت را برای تو مهیّا ساخته است.» وی سرانجام

پس از رحلت پیامبر به دست نزدیکان خود به شهادت رسید.

 

منبع:

الاتقان ،ج 1 ،ص 72  

زنان در فرهنگ اسلام

زنان در فرهنگ اسلام

 

إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِینَ وَالْقَانِتَاتِ

وَالصَّادِقِینَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِینَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِینَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِینَ

وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِینَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاکِرِینَ

 

اللَّهَ کَثِیرًا وَالذَّاکِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِیمًا 

 

سورۀ احزاب(33):آیه 35

 زن در فرهنگ اسلامی دارای آزادی انسانی، معنوی،علمی،و...است و

 می تواند

تمام کمالاتی را که برای مردان متصور است داشته باشد.

 

 

 

زن برگزیده جهان در قرآن

 

وَإِذْ قَالَتِ الْمَلاَئِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاکِ وَطَهَّرَکِ وَاصْطَفَاکِ عَلَى نِسَاء الْعَالَمِینَ

 

سورۀ آل عمران(3):آیه 42

 

2-حضرت مریم زن برگزیده زمان خود بود و قرآن دربارۀ او می فرماید:ای،مریم؛

خداوند تو را بر زنان جهان برتری دارد.

 

 

 

3- حضرت زهرا نیز برگزیده جهان بود.پیامبراکرم(ص) فرمود:مریم سیّدۀ زنان عالم

در زمان خود بود امّا فاطمه،سیّدۀ زنان عالمین از ابتدای خلقت تا قیامت است.

با این تفاوت که ابعاد شخصیت حضرت زهرا(س) بسیار وسیع تر از

ابعاد شخصیت حضرت مریم(س) بود زیرا او بانویی بود، اهل عبادت بود و هم

 اهل سیاست و جهاد و شهادت.

 

منبع:

برداشتهای تربیتی/محمود اکبری

 

 

 

 

شخصیت زن در قرآن و مقایسه با عهدین

دین مبین اسلام به شخصیت انسان، اجتماعی و حقوقی زن عنایت کامل داشته و او را مورد تکریم و احترام قرار داده است. زن در اسلام، دارای جایگاه و منزلت رفیعی است که در هیچیک از ادیان دیگر چنین جایگاهی را احراز ننموده است. قرآن کریم در بسیاری از شئون زندگانی، زن و مرد را برابر می‌بیند و میان آنها تفاوتی از حیث هویت و شخصیت انسانی قائل نیست و تنها در مواردی که طبیعت و ساختمان روحی و جسمانی هر یک از دو جنس زن و مرد، اقتضا کند، تفاوتهایی میان آنان قائل است، آن هم به منظور مراعات هر چه بیشتر مصالح زن و خانواده.
اما علیرغم توجه فراوان قرآن به جنس زن، تاریخ اسلام همواره شاهد آراء متفاوت و متناقض در باب شخصیت انسانی زن و جایگاه اجتماعی و حقوقی او بوده است. این آراء متناقض در دو دسته عمده قابل تقسیم است:
دسته اول: گروهی که زن را جنس پست تر و خادم مرد و عنصر گناه می‌دانند.
دسته دوم گروهی که زن را به عنوان یک انسان، برابر با مرد دانسته و برای او درجات انسانی نظیر مرد قائل می‌باشند. دیدگاه گروه اول معمولاً مبتنی بر روایات ضعیف و برداشت قشری از آیات قرآن کریم است که موجب شکل‌گیری فرهنگ زن ستیزی در طول قرون و اعصار گذشته و نحوه تفکر در تمام زمینه‌های فرهنگی اعم از فلسفه، تفسیر، شعر و ادبیات، فقه و... رخ نموده است. تفکر این گروه تحت تأثیر اسرائیلیات است، آنها بر اساس این گونه روایات، زن را عنصر گناه و عامل فریب مرد دانسته و آنگاه بدون توجه به ظاهر قرآن و روایات صحیح فراوان که در شأن و مقام زن می‌باشند، تمامی احکام و قوانین مربوط به زن را مبتنی بر گناه نخستین زن می‌دانند. این نوع نگرش نسبت به زن در میان برخی فقیهان نیز به چشم می‌خورد و آنها زن را ناقص در عقل و کمالات معنوی دانسته و بر همین اساس درباره او رأی صادر کرده برای او تکالیف و حقوق تعیین می‌کنند...
 
علت العلل گسترش این فرهنگ در میان مسلمین، عدم نقد محتوایی روایاتی است که ریشه در اسرائیلیات دارد و عدم توجه به دلالت واقعی آیات و نیز بی‌توجهی به سنت قطعی الصدور می‌باشد. دیدگاه دوم که زن را در شخصیت انسانی هم پایه مرد دانسته و او را مورد تکریم قرار می‌دهد، مبتنی بر قرآن بوده و در حمایت و تکریم از زن به ارایه آراء جدیدی می‌پردازد که ملاک آن نقد محتوایی روایات و توجه به دلالت آیات می‌باشد. با نگاهی دقیق و علمی به قرآن کریم تمامی افکار و عقائد سخیف در ارتباط با زن باطل شده و دیدگاه واقعی قرآن کریم راجع به زن آشکار می‌شود. دیدگاهی که در مقایسه با کتب آسمانی پیشین، کاملتر، جامع‌تر و مترقی‌تر بوده و سعادت بشر‌ـ اعم از زن و مرد‌ـ را تأمین می‌کند. نگاه قرآن به زن نگاهی توأم با احترام است بر خلاف تورات که نگاهی سخیف به زن دارد به گونه‌ای که می‌توان آن را قاموس زنان خطاکار و گناهکار دانست و انجیل نیز آن را تائید نموده و در رد این مطالب سخنی به میان نیاورده است. قرآن کریم تفاوت در برخی از وظایف و حقوق میان زن و مرد را ناشی از طبیعت این دو جنس و به منظور تکریم زن و صیانت از سلامت جسمی و روحی او به رسمیت می‌شناسد اما تورات و انجیل تمایز جنسیتی را مبنای تفاوت در تکالیف و حقوق می‌دانند.
مبنای تشریع کلیه قوانین و حقوق خانوادگی، اجتماعی و جزایی در اسلام، خانواده است. به عبارت دیگر قرآن کریم در تشریع حقوق، توجه به مجموعه‌ای از انسانها، در محیطی به نام خانواده را مبنا قرار داده و در این تشریع، فردیت زن جدای از مرد و فردیت مرد جدای از زن مورد توجه قرار نگرفته است.
به عبارت دیگر اسلام، تعامل میان زن و مرد را آن هم با لحاظ کردن تفاوتهای بیولوژیک و روان‌شناختی میان آنها، مد نظر قرار داده است. با توجه به این حقیقت می‌توان گفت؛ تمامی احکام حقوقی مربوط به زن، در ارتباط با این حقیقت است: زن رکن اصلی و اساسی خانواده و مایه قوام و دوام آن و عامل تربیت ابناء بشر می‌باشد.
در مقایسه قرآن با عهدین‌ـ بر خلاف تبلیغات و تهاجم فرهنگی علیه قرآن‌ـ این حقیقت تبیین می‌شود که قرآن کریم تمامی تعالیم لازم جهت تکامل عقلی و معنوی انسان‌ـ اعم از زن و مرد‌ـ را در بر داشته و با توجه به فطرت‌، طبیعت‌، موقعیت و نقش انسانها در جامعه بشری، برای آنها تکالیف و وظایف مقرر کرده است و در تعیین حقوق و تکالیف انسانها، به تمایز و تفاضل جنسیت قائل نبوده و در تشریع احکام‌، راه افراط و تفریط نپیموده است.